-
قانون جذب
دوشنبه 26 اسفندماه سال 1387 14:15
سلام از امروز تصمیم گرفتماز غم و غصه ننویسم چرا چون یک مطلب در وبلاگ یک جای دنج خوندم که نوشته بود آدم هرچیزی رو که بهش فکر کنه جذب می کنه من هم اصلا دوست ندارم غمها رو جذب کنم اصلا دم عید و هوای شهرمان عالی عالی شده علشق این فصل خیلی خیلی خوبه درختها که جوانه می زنند انگار من تازه می شوم دوست دارم تو این هوا فقط فقط...
-
شادی
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1387 14:27
دیروز تصمیم گرفتم دیگه نرم سرکار از غر غر شوهر خسته شدم خودم خسته شدم بچم خسته شده خانواده شوهر که زمحت نی نی رو می کشن خسته شدن آیا می ارزد این همه خستگی البته آقای همسر دوباره گفت تا ژایان سال برو بعد نرو خودم نمی دونم باید چکار کنم خیلی مصصم نبودن تو زندگی بده بد جور وابسته کار شدم امروز دوباره اومدم سرکار منتظر...
-
اه و فغان
یکشنبه 29 دیماه سال 1387 13:19
1-امروز با این اقای شوهر بحثم شد سر نی نی نی نی روی زمین بود داشت لباس تنش می کردم اسباب بازیش نمی دونم کجاش رفت شروع به گریه کرد و همسر محترم می گفت چرا حواست نیست و ... دیر رفتم سرکار و ساعت 11 هم دوباره نی نی ناآروم بود رفتم پیشش خیلی قشنگ کار می کنم خسته شدم چرا تنم اینقدر لش شده کارم رو ول نمی کنم راستش مطمن...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 دیماه سال 1387 15:07
امروز نمی دونم چم شده حال و حوصله ای ندارم نمی دونم مال ترشی که ظهر خوردم یا چیزی دیگری است. دلم هم بشدت گرفته حوصله هیچ کس رو ندارم گاهی فکر می کنم خیلی حسودم دلم می خواد بچم مال خودم باشه ولی مال همه هست جز خودم همه در موردش تصمیم می گیرند دوست دارم ورش دارم ببرمش یک جای که دست هیچ کس بهش نرسه. از سرزنش شدن متنفرم و...
-
اولین پست
سهشنبه 10 دیماه سال 1387 15:03
این وبلاگ را ساختم تا بنویسم آنچه را که حتی برای خودم نمی توانم بگویم